نام کتاب : شوهر آهو خانم
نويسنده : علي محمد افغاني
انتشارات : نگاه 1374 ، چاپ يازدهم
شوهر آهو خانم يکي از بهترين رمانهاي فارسي در پنجاه سال اخير است. اين کتاب با سرمايه مولف در سال 1340 چاپ و منتشر شد و در اندک زماني ناياب گرديد.
اين دو خط رو انتشارات نگاه در ابتداي چاپ يازدهم کتاب آورده. اگر فرصت خوندن يه کتاب هشتصد صفحهاي رو داريد، ايراني هستيد و کمي کنجکاوي تاريخي هم داريد خوندن رمان شوهر آهو خانم رو به شما توصيه ميکنم. داستان در فاصله زماني 1313 تا ورود نيروهاي متفقين به خاک ايران اتفاق ميفته. خباز باشي نماينده صنف نانواهاي کرمانشاه در کشاکش تغييرات رضاخاني و زمزمه کشف حجاب دلباخته زني بيست ساله ميشه که از شوهرش طلاق گرفته و در خانه نوازنده تاري که زماني در روسيه زندگي کرده و هنر رقص رو ميشناسه درس رقاصي ميگيره. شوهر آهو خانم که مردي ديندار و پايبند اصول و عرف جامعهست و زني ديندار و مهربون و خداترس و دستگير با چهار بچه قد و نيم قد داره گرفتار زني ميشه که دم رو غنيمت ميدونه. ديوونه خود عشقه، از تغييرات رضاخاني استقبال ميکنه و دوست داره امروزي بشه. جنگ دين و دنيا ، جنگ سنت و مدرن ، جنگ حال و فردا ، جنگ زن امروزي و زن سنتي ايراني بخشي از لايههاي اين کتابه. اگر چه کتاب به چند دليل ضعيفه- شخصيتهاي داستان که آدمهاي بيسواد و عامي هستند گاهي مثال هاي از ادبيات اروپا و يا اسطورههاي يونان به زبون ميارن. يا بحث مخالفت و موافقتشون با دنياي مدرن ارمغان رضاخاني جنبههاي قوي فلسفي پيدا ميکنه و بدتر از اون نويسنده با هر فرصتي پابرهنه وسط داستان ميدوده تا نظرات شخصيش رو بيان کنه. انگار ميترسه اون چيزهايي رو كه انتظار داشت داستان بگه نگفته باقي مونده باشه. با تمام اين اشکالات که به کتاب وارده نميشه وزنهاي رو که کتاب شوهر آهو خانوم در ادبيات معاصر ايران داره ناديده گرفت. بايد شوهر آهو خانم ، جاي خالي سلوچ و زمين سوخته رو خوند تا فهميد ادبيات امروز ما به خصوص در حيطه رمان تا چه حد ضعيفه و اون چيزي که الان به نام رمان امروز داريم اصلا توانايي رقابت با کتابي که چهل سال پيش نوشته شده رو نداره. شوهر آدم خانم به شدت داستاني ايرانيه. به شدت روشنفکرانه نيست!!- و شايد به همين دليل هم هست که هرازگاهي خواننده به شک ميفته که نکنه داره يکي از همون رمانهاي آبکي عامهپسند رو ميخونه- به شدت فضاسازي خوبي داره و البته متاسفانه به شدت هم رد پاي احساسات نويسنده در داستان هويداست. ميشه حتي گفت نويسنده موافق کدوم شخصيتشه و کدوم رو محکوم ميکنه و انگار حتي خودش متوجه شده باشه بعضي جاها اصرار داره به اينکه همه شخصيتهاش خوبند و فقط مشکل اينه که متفاوتند و نوع زندگي قهرمانهاي داستان که همون نوع زندگي ما ايرانيها باشه اجازه نداده و نميده اين تفاوتها در کنار هم بتونن زندگي کنن و همديگر رو تحمل کنن. شوهر آهو خانم براي من که شيفته ادبياتم جاي امني بود که بگم ادبيات ما هم توان ساختن چنان تصاوير قدرتمندي رو داره که نتوني به راحتي فراموشش کني. در کتاب شوهر آهوخانم احساس کردم زبان فارسي عليرغم کاستيهاش خيلي هم در بيان ناتوان نيست و ضعف اغلب از نويسندههاي امروزيه که شايد بيش از اندازه براي نويسنده بودن بيسوادند. اگه توي اين برهوت جمعهاي دوستانه جمعي رو داريد که بتونيد توش کتابي رو بخونيد به خصوص در حيطه ادبيات شوهر آهو خانوم کتاب خوبيه چون بخشهاي چالش برانگيز زياد داره. با کتاب شوهر آهوخانم ميشه پرسيد مرز بين ادبيات عامه پسند و ادبيات متعالي کجاست. سوالي که در مباحث مدرنيستها جاي مهمي داره به خصوص بعد از پديدار شدن هنر مردمي. شاخصههاي ادبيات بومي ما چيست ؟ يا وارد تاريخ شد و به بررسي اثرات مدرنيته وارداتي پرداخت. راه آهن و جاده و ماشين و گرامافون و البته کشف حجاب و حضور زنان در جامعه مردان.
اين پست در تاريخ 2007/09/12 نوشته شده است.
۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر