چپکوک عزيز بنده پست آخر شما را خواندم. نظرات دوستان را هم خواندم و به اين نتيجه رسيدم که همانطور که آقاي ناصر فکوهي عزيز به عنوان يک روشنفکر نتوانسته بر شما شهروند عزيز تاثير بگذارد. شما شهروند عزيز هم نتوانستهايد با پستتان بر ديگر شهروندان عزيز تاثير بگذاريد. چرا ؟ دليل اولش ميتواند اين باشد که پست شما هم به اندازه مقالات روشنفکري موجود تخميست و شما اصلا نتوانستيد اين دغدغه را در ذهن ديگر شهروندان عزيز ايجاد کنيد که خلايق! وقت آن رسيده که دوباره روشنفکر را تعريف کنيم و بگوئيم چه انتظاري از روشنفکر داريم. اصولا قرار است اين قشر عزيز چه غلطي بکند. چهطور نان بخورد. چهطور فکر کند. فکرش را چطور بيان کند که امثال شما چپکوک عزيز خرفهم شويد. دليل دومش ميتواند اين باشد که اصولا دغدغه شما در باب ضرورت فکر کردن بر مبناي اطلاعات داخلي و موجود، دغدغه ديگر گروههاي شهروند وبلاگخوان نيست و ديگران به تخمشان هم نيست که اصلا بايد يا نبايد قشر روشنفکر داشته باشيم. اين به تخم نبودن هم سه دليل ميتواند داشته باشد يا شما برج عاج نشينيد و حرف مفت مينزنيد. يا شهروندان عزيز برج عاج نشينند و نميشنوند. يا هيچکداممان را در برجها راه نميدهند و همگي پاي برجها خماريم و حاليمان نيست.
چپکوک عزيز حتما اين لطيفه را شنيدهايد که نقل ميکنند يکي از هموطنانمان عازم فرانسه بود و زبان نميدانست. دوستان توصيه کردند ابتداي هر کلمه يک لِ بياورد و خودش را خلاص کند. دوست عزيز ما از هواپيما پياده شد و گفت: لِ تاکسي. تاکسي ايستاد. گفت: لِ رستوران. تاکسي جلوي يک رستوران شيک ترمز کرد. دوست عزيز ما منوي غذا را ديد. چيزي سر در نياورد. گفت: لِ چلوکباب. چلوکباب زعفراني حاضر شد. دوست عزيز ما سير خورد. آروغي زد. يکبري نشست. بادي به غبغب انداخت و به گارسون گفت: عجب زبون تخمي مسخرهاي داريد. گارسون صورتحساب را روي ميز گذاشت و گفت: دوست عزيز اگر من ايراني اينجا نبودم به شما لِگوز هم نميدادند. حالا حکايت ماست. بنده هم فکر ميکنم اگر همين چهارتا کتاب ترجمه هگل و لاکان و فوکو و دريدا را از قشر روشنفکر فعلي ما بگيرند انديشه که هيچ، لِگوز هم نميتواند توليد کند.
اين گونه است که چارهاي جز اين نداريم که روشنفکر را دوباره تعريف کنيم. روشنفکري که حرف ديگران را نشخوار نکند. اول بلد باشد فکر کند و دوم بتواند با دستمايه موجود چيزي براي خودمان بسازد.
امضاء : کوکِ بالا
اين پست در تاريخ 2008/07/20 نوشته شده است.
۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر